به نام آن پروردگار بی همتائی که شاهباز همتهای بلند در فضای بی انتهای معرفتش، از طیران پر افشاند و غواص اندیشه ها و هوش ها از رسیدن به قعر دریای ابدیتش بازماند.
«به فتوت و مردانگی به جان پاکان و راستان سوگند»
بنده ی غیر خدا نمی شوم ،فریفته ی امیال شیطانی نمی گردم، سودجو نیستم ، از بدان خلقت
بی نیازم با ظلم و خیانت و بی عدالتی می ستیزم، حرمت نیکان و شایستگان را پاس می دارم ،
جوانمردی و قدر شناسی و وفاداری را میدانم،متواضع ام خود را کوچکتر از آنچه که هستم نشان
می دهم .صادق و خالص ام و از تملق و چاپلوسی و ترس و رنگ و نیرنگ و جهل و نادانی بیزارم.
سخاوت و صبر را بزرگی می دانم از مشکلات درس زندگی می آموزم با دوستان خالص و با
دشمنان ملایم و عادلم به مال و مقام دنیا بی اعتناء و اندک نیازم سخن را با عمل می گویم اول
اندیشه می کنم سپس سخن می گویم نیکی های دیگران نسبت به خود را آشکار می کنم و نیکی
خود نسبت به دیگران را پوشیده می دارم . هرگز در هیچ کاری اسیر احساسات نمی شوم و روی
اصول دوستی و انسانی رفتار می کنم پند و اندرز صالحان را به جان پذیرایم و از عیبجوئی
عیبجویان خسته نمی شوم ، از سخن گفتن دروغ در غیاب دیگران سخت می پرهیزم به سخنان
کذب و بیهوده گوش نمی کنم در کسب دانش و حکمت می کوشم ،حرام نمی گیرم کسی را آزار
نمی دهم به جاهای پست و آلوده قدم نمی گذارم ، از خوردن و آشامیدن ناپاکی ها می پرهیزم. از
شهوت دوری می کنم . در هنگام خشم و خشنودی عادلم، حقیقت گو و خیرخواهم ،به دنبال لذتین
نیستم که رنجش باقی بماندُ، بدنبال رنجی هستم که لذتش بماند.
میان دلهای مردم اُنس و اُلفت برقرار می کنم ،خودبین و متعصب نیستم زیرا نتیجه خودبینی
تنهائی و نتیجه تعصب گمراهی است،آنچه را که به خود می پسندم به دیگری نیز می پسندم و آنچه را که به خود نمی
پسندم به دیگری نیز نمی پسندم ،در مقابل اشخاص نادان با سلامت نفس و با زبان خوش جواب می دهم ،آنگاه که
روزگار به سودم شد و زمان خوشیها و توانائیها سررسید سرکش نمی شوم و هنگامیکه به زیانم شد و روزگار با من
درافتاد شکیبایم،در تصمیم به استواری کوهم، در امانت و اسرار به امینی و رازداری آسمانم،در مهر و عطوفت به دلنوازی
نسیم بهاریم، در خشم به خروشناکی دریایم .
من هــالا کارم .